بسم الله الرحمن الرحیم
همان گونه که گفته شد شیطان در حساسترین لحظههای تاریخ حضئر دارد. هدف اصلی شیطان جلوگیری از هدایت انسانها، و مانع تراشی برای گسترش نور در سرتاسر جهان است.
روز اول در بهشت، این شیطان بود که آدم و حوا (علیهما السلام) را فریب داد و موجب رانده شدن آدم (ع) از بهشت به زمین شد و مسیر حیات انسان تغییر کردم. به قول حافظ:
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم...
پس از هبوط آدم (ع) بر زمین و آغاز زندگی زمینی انسان، این شیطان بود که فتنهی قتل هابیل به دست قابیل را رقم زد و از آن پس سنگ بنای قتل و جنایت در تاریخ انسانی نهاده شد.
این شیطان بود که أمت های أنبیاء گذشته را از تبعیت پیامبران الهی منع میکرد. این شیطان بود که بنی اسرائیل را هر روز به گونهای از تبعیت موسی (ع) منع میکرد و روزی آنها را به گاو پرستی دعوت کرد و موحدان روزگار، گاو پرست شدند.
این شیطان بود که در روز ولادت پیامبر اسلام محمد مصطفی (ص) ناله و شیون سر داد و از گسترش نور در عالم گیتی هراسان و نگران و حیران و پریشان شد. شیطان با هر گامی به سوی نور و اقدامی در مسیر الهی شدن جامعه مخالف است.
شیطان بود که سقیفه را رقم زد و کانع حکومت نورانی علی (ع) شد
شیطان بود که در کربلا صحنه گردانی میکرد...
و حالا در عصر ظهور این شیطان است که بزرگترین فتنهها را موجب میشود.
شیطان در آخرالزمان و هر لحظهای که به ظهور نزدیکتر میشود، از خوف اینکه ظهور محقق شود، دست به هر فتنهای دست می زند. باید بدانیم در این روزگار سختترین فتنهها در پیش است چون شیطان با همه وجود نگران شده است که مبادا وعده الهی محقق شود و نور تمام دنیا را فرا گیرد.
اگر جامعه دل خود را به دست شیطان بسپارد، ظهور باز هم به تأخیر خواهد افتاد....
تلخترین صفحهها و لحظههای تاریخ بشریت را انسانهایی رقم زدهاند که دل به دست ابلیس سپردهاند و ابلیس مجسم شدهاند. کسانی که قرآن از آنها به «أولیاء الطاغوت» یاد میکند. کسانی که پیروان و بندگان شیطان هستند، نه پیروان و بندگان خدا؛ شیطان که به تنهایی در متن تاریخ و زندگی انسانها امکان اثرگذاری مستقیم ندارد و خدا چنین قدرتی به او نداده است، تنها ابزاری که در دست دارد، ابزار «إغوا» است. فریب دادن انسان ها، به بنده کردن آنها منجر میشود. شیطان کسانی را فریب میدهد و بنده خود میکند تا از طریق آنها که دارای ارادهی انسانی هستند، در تاریخ بشریت دخالت و اثرگذاری کند.
تلخترین و هولناکترین صفحهی تاریخ بشریت، صحنهی کربلا است. کربلا صحنهی جنایاتی است که زمین و زمینیها، آسمان و آسمانیها و حتی خدای آسمانها برایش گریستند و سوگواری کردند. مسیر تاریخ بشریت پس از پیامبر خاتم (ص) به انحراف کشیده شده بود. تنها یک ارادهی آسمانی میتوانست این مسیر کج را به طریق راست تغییر دهد. امام حسین (ع) با ارادهای پولادین گام در مسیر اصلاح امت رسول الله (ص) گذاشت و قیام کرد. اگر این قیام به ثمر می نشست، همان حکومت عدل علوی که آسمانیها و زمینیها آرزوی آن را داشتند، برقرار میشد؛ شیطان احساس خطر کرد و با همهی وجود به میدان آمد. پستترین و شقیترین انسانهای تاریخ را به صف کرد. آنها را از خطر نابودی روزگار حکومت و فرمانروایی بیم داد و عدهای دیگرشان را وعدهی مال و جاه و ثروت داد. همهی لشگر شیطان به خط شدند و صحنهای از جنایت و شقاوت آفریدند که تا امروز فرشتهها برای آن گریه میکنند. در روایات آمده است در کنار گودال قتلگاه این شیطان بود که ایستاده بود و خود فرمان جنایت میداد...
بسم الله الرحمن الرحیم
همانطور که در مطلب قبلی گفته شد، شیطان از نقاط ضعف انسان برای فریب دادن و گمراه کردن او استفاده میکند. یکی از این نقاط ضعف، احساس ترس و خوف است. انسانهای ضعیف سریع دچار ترس میشوند. ترس از فقر، ترس از کشته شدن، ترس از شکست و پیروز نشدن، ترس از دست دادن جان و مال، ترس از دست دادن موقعیت، و انواع و اقسام دیگر ترس.
شیطان بر اساس شرایط انسانهای مختلف میکوشد ترسهای گوناگونی را در مقابل آنها ترسیم کند؛ و دائماً به آنها گوشزد کند اگر گام در مسیر حق بگذارید، دچار فقر، شکست، کشته شدن و دیگر سختیها و دشواریهامیشوید. برای مثال میتوان به صحنهای از جنگ بدر و نیز داستان کربلا اشاره کرد. در هر دو مورد تعداد لشگریان اسلام و جریان حق بسیار کم بود. شیطان از همین راه وارد شد و به افراد میگفت با این تعداد کم قطعاً از بین خواهید رفت، کشته خواهید شد، شکست میخورید. انسانهای سست عنصر که تنها بر روی متغیرهای مادی حساب باز میکنند از این هشدارها و اعلام خطرها دچار ترس و تزلزل میشوند و از مسیر حق عقب مینشینند. همانطور که شب عاشورا عدهای از ترس کشته شدن، عدهای از ترس فقیر شدن زن و فرزند، عدهای از ترس شکست و... شبانه از صحنه گریختند.
کسی که به وعدههای الهی و نصرت و یاری و امداد خدای متعال ایمان دارد، از این همه فریب شیطان نمیهراسد و ترس به دل راه نمیدهد و محکم و استوار گام برمی دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
راهبردهای شیطان برای ایجاد انحراف در جبهه حق (1)
یکی از راهبردهای شیطان برای غلبه بر جبهه حق، استفاده از نقاط ضعف روحی، دنیا طلبی و شهوتها است. انسانهایی که میل به دنیا و لذتها و ثروت و جاه و مال دارند، در بزنگاههای حساس منفعت زودگذر خود را بر منافع کلان ترجیح میدهند و شکستهای بزرگی برای جوامع خود رقم میزنند.
در صدر اسلام تجربههایی دل سپردن به وسوسههای شیطانی دیده میشود. هنگام جنگ احد، مسلمانان جنگ را در حالی که به پیروزی حتمی ختم شده بود، از دست دادند و شکست خوردند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
اِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوا مِنکُم یَومَ التَقَی الجَمعانِ اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشََّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا1؛ در جنگ اُحد، آنکسانی که نتوانستند طاقت بیاورند و دلشان در هوای غنیمت آنچنان تپید که فراموش کردند چه مسئولیّت حسّاسی در اختیار آنها و برعهدهی آنها است و جنگ پیروز را به جنگ مغلوب تبدیل کردند. پیامبر اسلام (ص) در جنگ احد دستور حفظ منطقهی خاصی را به عدهای واگذار کردند تا دشمن از پشت شبیخون نزند. عدهای که مسئولیت حفاظت از آن نقطه را داشتند در لحظههای حساس جنگ، چشم به غنایم دوختند و تنگه را رها کردند و در پی جمع غنیمت برآمدند. در همین حین بود که دشمن از همان نقطه و از پشت سر جبهه اسلام حمله کرده و آنها را غافلگیر نمود و جنگ را به نفع خود تمام کرد.
اِستَزَلَّهُمُ الشََّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا2؛ یعنی این افراد قبلاً خطاها و نقاط ضعفی داشتند که شیطان از همان نقاط ضعف و حرص و طمع به مال دنیا استفاده کرد و موجب غفلت و شکست آنها گردید. شیطان برای به انحراف کشیدن جوامع بشری بر روی نقاط ضعف انسانها تمرکز میکند و از همان زاویه موجب سرافکندگی آنهامیشود.
منابع:
1.آل عمران، 155
2.همان
بسم الله الرحمن الرحیم
شیطان و حضور در صحنه های حساس تاریخی (2)
یکی از مهمترین روزهای تاریخ بشریت، فردای رحلت پیامبر مکرم اسلام (ص) است. تصور کنید اسلام که دین خاتم است پس از چندین قرن ظلمت و تاریکی در فضای حیرت و درماندگی انسانها ظهور کرده است. دینی که کاملتر از آن نیامده و نخواهد آمد. دینی که قرار است بالاترین مراتب کمال و سعادت را برای انسانها به ارمغان آورد. حال پیامبر چنین دینی از دنیا میرود. پس از وی سرنوشت این دین تاریخ ساز چگونه رقم خواهد خورد؟ آیا پیامبر و خدای پیامبر برای امتداد این مسیر نورانی برنامهای دارند و فکری کردهاند؟ بنابر مستندات محکم شیعه و سنی پیامبر اسلام (ص) چند ماه پیش از رحلت از جانب خدای متعال مأمور به ابلاغ یک پیام تاریخی مهم به مسلمین شد.
﴿یَاأَیُّهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ مَاأُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَۖوَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُۚ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَالنَّاسِ ۗإِنَّ اللَّهَ لَایَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ﴾1
ای پیامبر! آن چه را از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، پیامش را نرساندهای و خدا تو را از گزند مردم نگاه میدارد. خداوند کافران را هدایت نمیکند.
اما شیطان میداند اگر خلافت به علی (علیه السلام) برسد، و پس از او فرزندان معصومش این راه را ادامه دهند، مسیر بشریت و تاریخ انسان عوض میشود و نور و پاکی و توحید سراسر جهان را فرا میگیرد. پس باید برای تغییر مسیر تاریخ وارد میدان شود و انسانهای اثرگذار آن روز را مورد تأثیر قرار دهد. آری باز پای خواص در میان است. برخی سران عرب در سقیفه گرد هم آمدند تا دل به ندای شیطان بسپارند و ندای پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در دل خود خاموش نمایند.
سقیفه تشکیل شد و عدهای تصمیم به خلافت کسی گرفتند که نه قرآن گفته بود و نه پیامبر قرآن آور؛ و همه مسلمین إلا معدودی به این تصمیم سر نهادند و تسلیم شدند. این شیطان بود که به اغوا و فریب و انذار تصمیم گیران و مردم پرداخت و کسی را جرأت مخالفت دست نداد. روایات نشان میدهند اولین کسی که با ابوبکر بیعت کرد شیطان بود2. آری باز هم رد پای شیطان در صحنهای حساس...
منابع:
1.«مائده-آیهٔ۶۷»
2.اسرار آل محمد صلی الله علیه و آله ( کتاب سلیم بن قیس هلالی) ص۲۳۳
.
بسم الله الرحمن الرحیم
1. هر گاه جمعی در مسیر خطا و انحراف گام گذارند، شیطان به یاری آنها آمده و ایشان را در انجام دادن بدترین درجات و مراتب خطا کمک میکند. ایجاد عزم بر خطا و پیمودن مسیر شیطانی با امداد شیطان همراه است. شیطان چنان پیشنهادهایی ارائه میدهد که به ذهن احدی نمیرسد. شیطان به ارادههایی که در مسیر گمراهی و ظلمت متحد شدهاند، کمک میکند. کمکی از جنس تشویق و تهییج و ارائهی راهکارهای عجیب برای گمراهی بیشتر و حتی به میدان آوردن دیگر لشگریان خود از بین جن و انس. شیطان قدر لشگریان طاغوتی را میداند و سعی میکند لحظه به لحظه بر تعداد و قدرت آنها بیافزاید.
2. شیطان هر گاه احساس کند که حرکتی به گسترش نور الهی و تقویت لشگر ایمان کمک میکند و نتیجهی آن تضعیف جریان طاغوت و لشگر شیطان است، به همهی توان و قوا به صحنه میآید. شیطان به هیچ روی طاقت دیدن گسترش نور در فضای جامعهی بشری را ندارد و برای امتداد تاریکی و ظلمت به هر کاری دست می زند.
3. برای مقابله با نقشه های شوم شیطان، تنها اتصال به منبع نور الهی کارساز است. اراده های پولادین و استوار و خلل ناپذیر و ایمان های ناب و اعتقادهای راسخ به سنت ها و وعده های الهی است که می تواند کیدهای بزرگ شیطان را نابود و بی اثر کند. در واقعه ای چون لیلة المبیت که سخن از حذف منشاء و منبع نور ، یعنی وجود مبارک پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در میان است، تنها راه، حضور یک ولیّ بزرگ الهی چون امیرالمومنین علیه السلام است.
ادامه دارد...
بسم الله الرحمن الرحیم
شیطان و حضور در صحنه های حساس تاریخی (1)
شیطان در لحظههای حساس تاریخ بشریت حضور دارد. هر چند برای شیطان انحراف یک یک افراد بشر مهم است ولی از این مهمتر ایجاد انحرافهای کلان در مسیر بشریت است، زیرا انحراف افراد و انسانهای معمولی، جزیی و دارای آثار جزیی و با شعاع کم است. اینکه فلان انسان معمولی منحرف شود، ضرری به مجموعهیانسانها وارد نمیشود. اما اگر یک جامعه دچار انحراف شود، دیگر یک نفر و دو نفر نیستند که دچار گمراهی شدهاند، بلکه گاهی بر اثر انحرافهای اجتماعی هزاران نفر به انحراف کشیده میشوند.
شیطان به شدت محاسبه گر است و بر روی موضوعات کلان و دارای اثر اساسی سرمایه گذاری میکند. یکی از بهترین گزینههای برای ایجاد انحرافهای کلان و بزرگ در جوامع ایجاد انحراف در رهبران و بزرگان آن جامعه است. این انحراف به دو صورت شکل میگیرد. اگر امیدی به منحرف کردن بزرگان و رهبران آن جامعه وجود داشته باشد، این راه را انتخاب میکند وگرنه به حذف فیزیکی آنهامیاندیشد و برای این امر برنامه ریزی میکند. در تاریخ پیامبران الهی، حضور شیطان به صورت ملموس قابل مشاهده است.
داستان لیلة المبیت یکی از این لحظههای حساس تاریخی است که شیطان با حضور در جمع قریش و مشرکین به آنها پیشنهاد قتل پیامبر (ص) به صورت جمعی را میدهد؛ ولی آن شب أمیرالمومنین علی (ع) در جای پیامبر مکرم اسلام (ص) میخوابند و نقشهی شیطان را نقش بر آب میکنند. شیطان از لحظهی ولادت پیامبر اسلام (ص) احساس خطر کرده بود و ناله و فریاد سر داد. او میدانست با ظهور نبی خاتم (ص) در دنیا لشگر طاغوتی شیطان به ضعف و انحلال و اضمحلال دچار میشود، از همین روی برای جلوگیری از گسترش نور نبی خاتم (ص) به هر راهی دست زد.
ادامه دارد...
سلسله گفتارهایی پیرامون عصر
ظهور...
در این سلسله مباحث، گفتارهایی
پیرامون نقش شیطان در تاریخ تحولات جوامع بشری و لزوم ایستادگی در برابر آن ارائه
می دهیم.
1. نبرد تاریخی لشگر شیطان با لشگر ایمان
در تمام طول تاریخ، در ورای رخدادهایی که در ظاهر با آن ها روبرو هستیم، یک باطن و حرکت نامرئی در جریان است. جدال لشگر طاغوتی شیطان با لشگر نورانی ولایت. شیطان پس از رانده شدن از بهشت، قسم یاد کرد که دست از فریب دادن و گمراه کردن بشر برنمی دارد؛ برای همین است که ردّ پای شیطان را در همه ی صحنه ها و لحظه های حساس تاریخی مشاهده می کنیم. در جریان آدم (علیه السلام) و خوردن میوه ممنوعه، در جریان هابیل و قابیل، در جریان نوح نبی (علیه السلام) و در زندگی یکایک پیامبران و اولیای الهی این شیطان است که می کوشد لشکر ایمان را تضعیف کند و اصحاب خود را تقویت نماید.
اساسا در طول تاریخ شیطان با فریب دادن انسان های بزرگ و یارگیری از بین آن ها، انسان های زیادی را با اهداف خود همراه می کند. هنگامی که بزرگ قبیله ای گام در مسیر خطا بگذارد، همه ی قبیله را گمراه می کند. پس اولین هدف شیطان همواره بزرگام قوم هستند. البته دستیاران و شاگردان شیطان نیز به فریب دادن یک یک انسان ها مشغول اند. در هر برهه ای از تاریخ که انسان ها خود را با شیطان و اهداف و دستورات او بیشتر همراه و هماهنگ کرده اند، اتفاق های ناگواری رخ داده است.
اما هنگامی که انسان ها بر عهد الهی خود استوار و محکم ایستاده اند و گام در مسیر الهی و نورانیت و ولایت نهاده اند، لشگر شیطان ناکام مانده است و قدرت هیچ اقدامی نداشته است. رمز موفقیت أمت ها و ملت ها در انسجام و اتحاد حول محور ولایت است. اگر این انسجام و اتحاد رخ دهد، لشگر شیطان نمی تواند کاری از پیش برد و نصرت الهی شامل انسان های وارسته و شیطان ستیز می گردد.
یکی از راهبردهای شیطان برای غلبه بر جبهه حق، ایجاد خوف و ترس در دل مردم است. مردمی که به سنت های الهی ایمان نداشته باشند و با محاسبات این جهانی و مادی زندگی خود را تصمیم بگیرند، هیچ گاه در میدان مبارزه با جبهه باطل پیروز نخواهند شد.